.:: وب سایت مـهدی حـاجی زاده ::.

the official website of mehdi hajizadeh

.:: وب سایت مـهدی حـاجی زاده ::.

the official website of mehdi hajizadeh

۶ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

ازسرکچل من

جمعه, ۱۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ




تلفنو برداربروتوی اتاق باهرکیکه دلت میخواد حرف بزن بی خیال من نه اصلا اگه دلت میخوادبروبیرون شبم نیافکرنکن منتظرم بیخیال من جون هرکی که دوست داری بیخیال من یکی شوازسرکچل من بابا دست بردارتاکه میام حرف بزنم چمدون و جمع میکنی بازم میخوای بری خونه مامان وبابات تاکه میام حرف بزنم چمدون و جم میکنی بازم میخوای بری خونه مامان وبابات جون هرکی که دوس داری بیخیال من یکی شوازسرکچل من بابادست بردار

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۳ ، ۱۵:۴۴

زمین خوردم

پنجشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۲ ق.ظ


آه این روزگارقلب منو چاک داد خوردم زمینـ روبرومــ واستاد گفتــ که دستمو بگیروتادستمو بردمــ سمتشــ خندیدو ف‏*‏‏* داد آه همه به ظاهرگرمــ ولی نظاره گرنگاه شادشون به دردمـ اضافه کرد اونا که داشتنـ تو عقده میمردنــــ اوناکه سرسفره ی ما لقمه می خوردنــ تافهمیدنــ مازمینـــ خــوردیم تماشا میکردنو تخمه میخوردن منم جوابــ دادم بایه آه بلند اونانشستنــ و منمــ توراه قلم اوناکه منو بحالــ خودمــ رهاکردنــ تودردامــ ناله کنم فعــلــا مهم هدفه ولی وقتشــ می رسه که زندگینامشونو پاره کنمـــــــــــ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۱۱:۴۲

مدارا

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۸ ب.ظ





بااینــ غروبــ روبه خـاموشی دلتنگیه منــ بیــشترمیشه یکــ عمره جمعه های تقویممــ باجای خالیه توسـرمیـشه  یکــ عمرهرجمعه همین ساعتــ میترسمــ ازیکـ هفته ی بی تو  میترسمــ ازعمری که کوتاهه ازلحظه های رفته ی بی تو  نزدیکــ رویای منی هرشبــ با اینکه ازدنیای تو دورمــ  دارمــ برای جمعه ی دیگه راه تورو باگریه می شورم  دارمـ مدارامیکنمــ بامرگــ شاید توبرگردی ومن باشم شایدکه یک شبــ باصدای تو ازخوابــ این سردرگمی پاشــم.

مهـــــ ـــدى حاجى زاده

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۲۳:۰۸

نبضــــ جسد

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۷ ب.ظ


کی میــگه مرده نفســـ نمیــکشه کی میگه نبض جـــسد نمیزنه خــوبه که چشاتو یک دمــ واکنی ببینــ اونــ مرده چقدر شکلـــ منه دیگه دارمــ می پوسمــ تو این کفنــ روی زخمامــ تودیگه نمکــ نزن هی ازاینــ واونــ نپرســ مرده کیه آره اونــ مرده منمـ جزمنــ کیه   اشــــکی که هنوزتوچشامی شــعری که هــنوز رولبــامی بـغضی که هنوزتوصـدامی جـونی آ رفتی دیـــگه دارمــ میمیرمــ ببین بی تو چــقدر حقیـرم نـرو اگــه بری می میرمــ بمون بمون بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــمون
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۳ ، ۲۱:۰۷

صابخونه

سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۶ ق.ظ

یاسصابخونه یه برگه ازکیف درآورد گفت بزنید به چاک ماروخسته کردید گفتیم حاجی مکه رفتی جون هرکی که دوست داری شب عیدی نذارحیرون ودربه درشیم ولی گفت دست من نیست  مادر زارمیزد اثاث خونه روبارمیزد صابخونه ای که باحکم تخلیه هی خودشوبادمیزد  پدرخسته بودازاین شانس سرشکسته و پریشان هرازگاهیم زیرچشمی بهم چشمک میزد که بهم بگه نترس من اینجام  درس ومشقی جموتفریق ضرب وتقسیم یه مغزتعطیل توفکرترک تحصیل آدم همین وقتاس که میتونه همه روبشناسه بشمارسه رفت اون که میگفتی جاش روی تخم چشماته رفاقتا بوی خیانت میدن نه نگو توی قیافت دیدم  یکی راست وحسینی بهم بگه که معنی رفیقو کیا فهمیدن...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۱۱:۳۶

خداااااااااااا

سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۱:۰۷ ق.ظ

  • بامن بخون ازمادری که توی درداش سوخته بود ازاون جوونی که واسه نون شبش کلیه شو فروخته بود  ازپدری که صدهیچ باخته بود به سرنوشت  ازبچه ای که گشنه بود ولی مشق بابانون داد می نوشت:زندگی نفس کش میخواد هرمشکلی طرفت میاد تورومیکشونه سمت خودش پاره نمیشی فقط کش میاد سردشدی جسم بیخودی که دیگه الکی حرص نمیخوری مثل شلاقیکه تاده تابخوری دیگه بقیشو حس نمیکنی  هرکی پرسیدسلام چطوری جواب یک کلام دکوری شکریعنی داغونی وممکنه از زندگی هرآن ببری  پدرت قطعا مرده واسه زخمات مرهم درده  واس اینکه جلوت سربلند بشه جلو ارباب سرخم کرده مادرت که ماورای بامرام که تنها رفیق ماجراست و استرس آیندته تاکه دورازجون یه روزی ازپا دراد مشکل تو پوله ازچشات بجای اشک باخون ترن  هرچن پولدارای رو می شناسم که ازمنوتو داغون ترن  همه درگیریم همه ازحقیقتا درمیریم ازقصه هامون فقط جوک ساختیم وخندیدیم خب دنیا هم خوبه هم خشن دردهرکی قده جنبشه  فقط امیدوارم که تک به تک اینا روهم جم نشه چون وقتی جایی رسید که سرسخت و عقده ای بشی  خشم توی شریانته اون زمان وقت فریادته..
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۳ ، ۰۱:۰۷