کوچه هاے تاریک و ساکت
چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۳، ۰۴:۴۴ ب.ظ
شب و تا صبح کوچه ها میدشن منشأ آرامشم,قدم میزدم آوازمیخوندم هرازگاهے هم مینشستم تا گذشته هارو مرورکنم...
آسمان زیبا بود ستاره هاش زیباتر سرما کمےاذیت میکرد ولے نه دراون حد
جاش خیلے خالے بود قدمامو هرازگاهی روی جای خالےپاهاش میذاشتم
گاهیم حرفاشو زیرلب زمزمه میکردم...
اشکامو با آستینم پاک میکردمو...
۹۳/۰۸/۲۱